Friday, November 12, 2010

بارش ابری در بیابان بر تشنه ای

زخم های قدیم در حال بهبود اند. نه که دردی و دردسری نباشد اما خوب ارام ارام خنکایی بر پوستشان می وزد. از دست دجاله ای به استین سیاه زلفکی متمایل امدیم لکن حقیقت اش این که است که دست و استین همه صورت اند و تو به صورت و معانی.

سودای عشق پختن عقلم نمی پسندد
فرمان عقل بردن عشقم نمی گذارد

هم عارفان عاشق دانند حال ما را 
گر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد

بی حاصلی است یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یاری با همدمی بر ارد

No comments:

Post a Comment