یه کوفتی هست نمی دونم اسمش هم چیه!تو رده ی این شیرینی جات امریکایی. دایره ای هست و رویش گردو هست و شربت ریختند و بعد هم با همون گردو ها پختنش . .این گردوهاش کباب شده . .اصا مرگ!! من هربار یه اتفاق خوب می افته و یا اینکه یه استرس خفن پشت سر می گذارم میرم یه دونه اش رو می گیرم مثلا جایزه . . . حالا هر سری هم همین بوفه ی دانشکده هم می گیرما!!یک بار نشد من بتونم جلوی خودم رو بگیرم و این لعنتی رو نبلعم تا برسم به این میز صاحب مرده و یه چایی بزارم و با چایی بخورمش . . .اینقده خوشمزه است که اول یه نگاهی بهش می کنم و می گم خوب بزار برسم ) یعنی جان خودم ۲ دقیقه راه نیستا!!!( و با چایی بخورمش . . .یکهو هم نگاه می کنم می بینم که در افیس رو باز کرده ام و تو بشقابم چیزی نیست و لپام داره مثه مخزن بتن پزی می جنبه و این زبونم هم مثه اسکروچ که می پرید روی پول هاش داره می رقصه می خونه من و این همه خوشبختی محاله و حالی می کنه اون وسط . .
تا بیام به خودم بجنبم این دست و دل و زبون دست به یکی کردند و گوگوری رو مگوری کردند رفته . . . خیلی خفنه . . .اصا نمی شه جلوش رو گرفت . ..
بعضی وقتا می گم دهه غلط کردی جلوی خودت رو نمی تونی بگیری و خودسازی و کشتن نفس و خور و خواب و خشم و شهوت اینا . . بعدش می گم اخه این بدبختا به یه نون شیرینی راضی اند و خوشحالند, کرم داری مگه این یه ذره رو هم از اینا بگیری . . .بچه اند دیگه . . حالا من این وسط بیام کلاس معرفت بزارم, می شینند بر و بر نگام می کنند و بعدش ریز ریز می خندند و می دوند میرند دنبال بازی شون . . . دست و دل و زبون رو عرض می کنم
خب دو تا بگیر تا وقتی میرسی آفیس یکی دیگش مونده باشه با چایی بخوری
ReplyDelete