skip to main
|
skip to sidebar
دنیای شگفت و شفاف دون توپولو
Wednesday, March 31, 2010
از کنه عالم دیگر صدایی بر نمی اید.
دوستی شعرکمان داد. بازگشتمان داد به ۶ سال پیش
دوستی حرف زد. ندانست که بت های گوشم از تبر ابراهیمی خودش شکسته است
دوستی در غربت غمدار شد, داغدار شد. غم دار شدم, داغ دار شدم
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
Followers
Blog Archive
▼
2010
(101)
►
December
(10)
►
November
(9)
►
October
(24)
►
September
(7)
►
August
(5)
►
July
(18)
►
June
(5)
►
May
(3)
►
April
(5)
▼
March
(9)
از کنه عالم دیگر صدایی بر نمی اید.
این بیست و چهار ساعت
نامه
یک عدد انبر پیدا شده است. از یابنده ی منقل و وافور...
بهارانه پگاه سال ما
حالیا عمر گران است که خوش می گذرد
کوکوک
شکم سیری
اما من انسانم
►
February
(5)
►
January
(1)
►
2009
(6)
►
December
(6)
No comments:
Post a Comment