Monday, July 26, 2010

وقت اضافه

نمی دونم چرا امشب اینقده تنهایی فشار میاره. شاید چون دم شب گپ زدم یا چون امیر گفت شب میاد اینجا . یا شاید چون دو روز دور و برم با بچه ها شلوغ بود و به طرز عجیبی دیووانه هم نشدم !!‌البت اون با لباس تو اب پریدن و شنا کردن خیلی حال داد, رسما دوباره انرژی بهم  داد.  . . .خلاصه که امشب دوباره در و دیوار کمونه کرده اند. 

دلم میخواست به استاد زنگ بزنم اما گفتم بزار تو حال خودش باشه. حکما از این چرت های من خسته شده. بزار یه تایم اوت بش بدیم . . اوضاع اونجا کشمشیه ... 

برای دفعه ی اول در طول تاریخ سعی کردم تو این درس تابستون تمرین هام رو بنویسم و سر وقت تحویل بدم.  حالا نه که همه اش رو انجام داده باشما . . اما خوب بازم خوب بود. یک چیز خوبی که داره این تمرین ها یادم میده, درست نوشتن مطلبی هست که می خوام بگم. یعنی با  روند بیان درست. سخته هنوز برام اما خوب یه کم دارم یاد می گیرم و این خوبه 

سر و کارم افتاده بود با یه وبلاگی که تو بلاگفاست. دهنم رو سرویس کرد. یک زبون نفهمیه این بلاگفا که نگو !!‌

همه ی این چرتا رو گفتم که مثلا الان که ۴ صپه  تنهاییه بپره و بگیرم بخوابم اما نشد .. ..

No comments:

Post a Comment